مدح و شهادت امام حسن عسگری علیهالسلام
هرگز شبی ز شـام غـمت تیـرهتر نبود آن شب به غـیر نـاله نـوایی دگـر نـبود ای آفـتـاب معـرفت ای عـسکری لـقب گـل را چنان تو زنـدگی مخـتصر نبود شب های سوز و ساز به خلوتگه حضور شمعی چو جان سوختهات شعلهور نبود داغ تو کرد خون به دل لالههای عشق کو لالهای که از غم تو خونجگـر نبود سیلاب اشک خـانۀ دل را خـراب کرد چشمی نمانده بود کز این غصه تر نبود شوق وصال دوست تو را سوی خود کشاند زهـر سـتم وگـرنه به تو کـارگـر نـبود مهـدی کـنار بـسـتر پاک تو گـریه کرد یک تن به جز تو شاهد اشک پسر نبود دشمن اگر چه برد به کـاشانهات هجوم دیگر کسی ز اهل تو در پشت در نبود با دل سفـر نمود «وفایی» به کـوی تو حاجـت دگر به داشـتن بـال و پـر نـبود |